جدول جو
جدول جو

معنی گردن بری - جستجوی لغت در جدول جو

گردن بری
از روستاهای شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردن شقی
تصویر گردن شقی
تکبر، سرکشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردن بند
تصویر گردن بند
زیوری که زنان به گردن خود ببندند، گلوبند
فرهنگ فارسی عمید
(گِ دَ / دِ بُ)
همان گردبر است. (آنندراج). برماه. برماهه. برمای. مته. مثقب. سکنه. اسکنه
لغت نامه دهخدا
(گَ تَ)
دهی است از دهستان کازرون، واقع در 54000گزی شمال کنارتخته. منطقه ای کوهستانی و گرمسیر و دارای 96 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، نارنج و سیب و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان قالی بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گِ وِ)
قصبه و اسکله ای است در منتهای جنوبی خلیج گرین بی که دارای 10000 تن سکنه است. نصف اهالی آن را مهاجران فرانسوی تشکیل می دهند. مردم آن به زبان فرانسه و انگلیسی سخن می گویند. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(هََ دَمْ)
مرکب از دو کلمه هردن به معنی گاهگاه و بیر به معنی یک، یعنی بدون نظم. نه بترتیب نیکو. نه بنظم شایسته. بی رویه. بی معنی. نابجای. چرند. (از یادداشتهای مؤلف). عوام هردمبیل و هردنبیل گویند
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
دزد. راه زن
لغت نامه دهخدا
(گَ نِ بَ)
کنایه از آسمان است:
ای از شرف و رتبت خاک قدم تو
گردون برین سافل و درگاه تو عالی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ نِ)
ملایم و مطیع. منقاد. (غیاث). کنایه از ملایم و هموار. (آنندراج) :
حسن فولاد بود گردن باریک اینجا
تیزی تیغ به جوهر چه تواند کردن ؟
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ بَ)
آنچه گردن را بندند. آنچه به دور گردن حلقه شود. غل ّ. مخنقه. (منتهی الارب) ، گلوبند. عقد. نام زیوری. (آنندراج). قلاده. (ترجمان القرآن). وشاح. (دهار). سمط. لعطه. معنقه. طوق. عصمه یا عصمه. (منتهی الارب) : گفت من از هودج بیرون آمدم و به وضو ساختن مشغول شدم و باز به هودج شدم، دست به گردن بند کردم نیافتم. (قصص الانبیاء ص 227)
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ خُ)
گردن شکسته. و در تداول و مخاطبات عامه نکوهشی است مخاطب را
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ شَ)
تکبر. گردنکشی. ایستادگی در مقابل فرمانی. و رجوع به گردن شقی کردن شود
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ لِ بَرْ ری)
حرشاء. لبسان. ایهقان. جرجیری بری. (یادداشت بخط مؤلف). در تحفۀ حکیم مؤمن چنین آمده است: گیاه او را بترکی قچی نامند حرارتش کمتر از بستانی مفتت حصاه و جالی جلد و جهه سرفۀ مزمن نافع و مقوی ذهن و ضماد او با ماست جهت سعفه مجرب و در سایر افعال مثل بستانیست
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ بُ)
آلتی است که نجاران بدان چوبها سوراخ کنند
لغت نامه دهخدا
تکبر سرکشی: زگردن شخیهای مینا چه غم که خواهد ملایم شد این زیر و بم. (طغرا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرده بر
تصویر گرده بر
برماه برماهه مثقبه اسکنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران سری
تصویر گران سری
تکبر غرور، صاحب سپاه انبوه بودن سپهسالار، مستی و مخموری، خشم غضب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردن بر
تصویر گردن بر
آلتی است که نجاران بوسیله آن چوبها را سوراخ کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردن آوری
تصویر گردن آوری
تنومندی، زورمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردن باریک
تصویر گردن باریک
کسی که دارای گردنی باریک باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردن برده
تصویر گردن برده
عاصی غیر منقاد مقابل گردن داده
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که بدان گردن را بندند، رشته ای مزین بگوهر ها (اصلی یا بدلی) که برای زینت بر گردن آویزند گلوبند عقد سمط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردن خرد
تصویر گردن خرد
گردن شکسته (در توهین مخاطب بکار رود)
فرهنگ لغت هوشیار
تکبر سرکشی: زگردن شخیهای مینا چه غم که خواهد ملایم شد این زیر و بم. (طغرا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردنه بر
تصویر گردنه بر
دزد سرگردنه راهزن گردنه بند
فرهنگ لغت هوشیار
هر یک از گیاهانی که برگشان مدور یا نزدیک بدایره است مانند خطمی پنیرک و جز آنها
فرهنگ لغت هوشیار
((~. بَ))
پیرایه ای معمولاً از سنگ ها یا فلزهای قیمتی که آن را خانم ها به گردن می آویزند، گلوبند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گردن برده
تصویر گردن برده
((گَ دَ. بُ دِ))
عاصی، غیرمنقاد، مقابل گردن داده
فرهنگ فارسی معین
طوق، عقد، قلاده، گلوبند، یاره
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گردنبند: نیکبختی و پرهیزگاری
گردنبند مروارید: بهره و شادمانی
- لوک اویتنهاو
اگر دید گردن بند از مروارید داشت، دلیل که حق تعالی کلام خویش را روزی او کند و هر چند که گردن بند قیمتی بر گردن دید، دلیل که علم و دانش او بیشتر است. محمد بن سیرین
۱ـ اگر دختری خواب ببیند نامزدش گردنبندی به گردن او می اندازد، علامت آن است که بزودی ازدواج خواهد کرد و صاحب فرزندانی سالم و تندرست خواهد شد. اما اگر خواب ببیند گردنبند را گم کرده است، علامت آن است که اندوه در زندگی او راه می یابد.
۲ـ اگر مردی خواب ببیند نامزدش گردنبند نامزدی را به او پس می دهد، نشانه آن است که با حوادثی مأیوس کننده روبرو خواهد شد. زن مورد علاقه اش با او رفتاری ناپسند خواهد کرد.
۳ـ اگر زنی خواب ببیند گردنبند خود را می شکند، نشانه آن است که با همسری ازدواج خواهد کرد که عاشق تغییر و تحول در زندگی است .
دیدن گردن بند بر شش وجه است. اول: حج اسلام. دوم: ولایت. سوم: خصومت. چهارم: امانت. پنجم: معالجت. ششم: کنیزک.
اگر درخواب دید گردن بندی موافق در گردن داشت، دلیل شرف و بزرگی است و نیز گویند که امانتی به وی سپارند. اگر دید گردن بند او به جواهر مرصع بود، دلیل که جاه و دولت یابد. اگر دید گردن بند بسیار داشت، دلیل که در علوم کامل شود.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
نوعی گره زدن، بطوریکه سر کیسه را جمع نموده و با طنابی آنرا
فرهنگ گویش مازندرانی